"نمونه تابلوی کشیده شده از زیرمجموعه هنر آرت"
لازم است قبل از ورود به مبحث چیستیِ هنر کیچ؛ خواننده گرامی، تمام تعاریفی که از تمدن و فرهنگ شنیده و خوانده، را موقتا فراموش کند و فقط حین خوانش این متن، نسبت به دسته بندی و تعاریفِ ویژه ی نگارنده، توافق داشته باشد:
در این متن، دستاوردهای بشری به دو دسته تقسیم بندی می شود :
۱_ تمدن یا دستاوردهای مادی؛ مثل پیشرفتهای بشری در زمینه تکنولوژی.
۲_ فرهنگ یا دستاوردهای معنوی؛ مثل عرفان، فلسفه و هنر.
سنجش جامعه، براساس رشد مادی، نیازی به پژوهش ندارد، زیرا وضعیت تمدن هر جامعه، عینی و کاملا ملموس است. اما بهترین معیار جهت سنجشِ وضعیت فرهنگی جامعه، پژوهش در نوع و سطح هنر مصرفی درمیان اکثریت مردم است. هرگاه گرایش اکثریت مردم به سمت هنر اصیل باشد، نشانه ایی ست بر رشد فرهنگی و چنانچه گرایش اکثریت مردم به سمت هنر کیچ باشد، دال بر سقوط فرهنگی و معنوی آن جامعه است! در این راستا و بعنوان مثال، میتوان به پرفروش ترین کتاب ها و فیلمها و یا پرطرفدارترین نوع موسیقی در میان توده مردم مداقه و مطالعه نمود. اکنون لازمست تا پیرامون انواع هنر بیشتر بدانیم تا هم، آنچه که نوشته شد، مستدل بشود و هم از معیار سنجش فرهنگ بیشتر بدانیم.
ادامه مطلب
"خلقت آدم (اثر میکل آنژ) The Creation of Adam by Michelangelo"
آنکه جهان را آفریده ، همو نخستین داستان سراست ؛ که جهان ، جهانی ست از داستان. آفرینش ، هزار داستانی ست که به وسعت شمارگان ِ ناپیدای ستارگان ، قصه ای برای روایت دارد .
پس دور از انتظار نیست که نوع انسان، که بخش کوچکی از پیکره ی داستانی ِ جهان است ، خود نیز خالق و مخلوق جهانی از داستان بشود . چونانکه نخستین یادگارهای نیاکان مان را با قصه های اساطیری به میراث برده ایم ، تا اساطیر سازنده ی هویت هر ملیتی بشود.
زندگی انسان ، چنان با داستان درهم تنیده شده که از نخستین تجربه های هر انسانی غوطه وری در جهان رنگارنگ قصه و داستان است. شیرین ترین خاطره های هر انسانی، شنیدن قصه و داستان با گرمای صدای مادرانه است.
ماندگارترین خاطره ی من ، بخشی از منظومه ای روایی است که مادرم، برای من و خواهرانم، به هنگام خواب روایت می کرد.
مادر، قصه را این گونه آغاز می کرد :
" آسنی*" گمه سیب زمنِ گل چمنِ حوّای زلیخای.
ادامه مطلب
"نمونه تابلوی کشیده شده از زیرمجموعه هنر آرت"
لازم است قبل از ورود به مبحث چیستیِ هنر کیچ؛ خواننده گرامی، تمام تعاریفی که از تمدن و فرهنگ شنیده و خوانده، را موقتا فراموش کند و فقط حین خوانش این متن، نسبت به دسته بندی و تعاریفِ ویژه ی نگارنده، توافق داشته باشد:
در این متن، دستاوردهای بشری به دو دسته تقسیم بندی می شود :
۱_ تمدن یا دستاوردهای مادی؛ مثل پیشرفتهای بشری در زمینه تکنولوژی.
۲_ فرهنگ یا دستاوردهای معنوی؛ مثل عرفان، فلسفه و هنر.
سنجش جامعه، براساس رشد مادی، نیازی به پژوهش ندارد، زیرا وضعیت تمدن هر جامعه، عینی و کاملا ملموس است. اما بهترین معیار جهت سنجشِ وضعیت فرهنگی جامعه، پژوهش در نوع و سطح هنر مصرفی درمیان اکثریت مردم است. هرگاه گرایش اکثریت مردم به سمت هنر اصیل باشد، نشانه ایی ست بر رشد فرهنگی و چنانچه گرایش اکثریت مردم به سمت هنر کیچ باشد، دال بر سقوط فرهنگی و معنوی آن جامعه است! در این راستا و بعنوان مثال، میتوان به پرفروش ترین کتاب ها و فیلمها و یا پرطرفدارترین نوع موسیقی در میان توده مردم مداقه و مطالعه نمود. اکنون لازمست تا پیرامون انواع هنر بیشتر بدانیم تا هم، آنچه که نوشته شد، مستدل بشود و هم از معیار سنجش فرهنگ بیشتر بدانیم.
ادامه مطلب
"میتوان انتظار داشت که هر کس در محدودهی کار و علایق خود گاهبهگاه ترجمه یا تألیفی را از دیدگاه خود بررسی کند و حاصل کار خود را بهگونهای مستدل عرضه کند."
نقد عبدالله کوثری بر ترجمهی اسدالله امرایی از رمان اینس نوشتهی کارلوس فوئنتس. برگرفته از: تارنمای خانه شاعران جهان
11 آبان 1398 در نشستی ادبی در کتاب سرو بابل کتاب ظلمت در نیمروز با ترجمه ی اسدالله امرایی (1398) را خریدم و با امضای مترجم نامدار آن آراسته شد. چندروزی است که آن را به پایان بردهام و در حالتی دوگانه قرار گرفتهام: لذت خواندن یک رمان خوب، تکان دهنده و درخشان و در برابر آن، آزردهشدن از ترجمه و ویرایش کتاب. کتاب را نشر نیماژ بهچاپ سپردهاست. (معنی نیماژ را نیافتم و مشتاق دانستن آنم).
ادامه مطلب
درباره این سایت